همیشه یکی از مهم ترین مسائلی که به عنوان یک شهروند درگیرش بودم بحث امنیت شهر بود. شاید خیلی از ما وقتی در خیابان یا کوچه های تاریک حضور داشتیم نوعی ترس را تجربه کردهایم. ترسی که ممکن است بر اساس جنسیت یا سن متفاوت باشد.
کتاب مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی نوشته جین جیکوبز با بررسی چند نمونه موردی این موضوع را تحلیل میکند.
آنچیزی که ما را در گفته های چیکوبز جذب میکند نگاه انتقادی در کنار ذکر نمونه های مشابه و روش های برتر است.
1.
اول اینکه برخلاف تصور ما آرامش عمومی در خیابان ها و پیاده راه ها اساسا توسط پلیس حفظ نمیشود. این آرامش همه شمول، محصول یک فرآیند پیچیده در فضاهای عمومی است.
در برخی نواحی شهری که مسئولیت حفظ قوانین و نظم پیاده راه ها به پلیس و گارد های ویژه سپرده شده هم، اثری از آرامش و امنیت عمومی دیده نمیشود. چرا؟ چون درجایی که برقراری قانون و مدنیت بهم خورده باشد هیچ تعداد پلیسی نمیتواند اثربخش باشد.
2.
مشکل عدم امنیت با حذف حضور مردم حل نمیشود. جین جیکوبز با ذکر مثالهایی از وضعیت شهر لس آنجلس و آمار جرم و جنایت در آن این موضوع را بررسی میکند.
اینجاست که سوالی ایجاد میشود که چگونه برخی خیابان های شهر فرصتی برای وقوع جرم فراهم نمیکند؟ این خیابان ها چه ویژگی هایی دارد؟
نورت اند (North End) منطقه ای در بوستون است که با وجود جمعیت زیادی از مهاجرین و عبور و مرور مردمانی از هر قوم و نژاد، مثالی خوب از این گونه شهرهاست شهرهایی که آمار تجاوز، ضرب و شتم و دست درازی به کودکان و سایر جرایم خیابانی در حداقل خود است.
همه ما میدانیم که خیابان شهریای که به خوبی مورد استفاده مردم باشد مستعد خیابانی امن است و یک خیابان رها شده مستعد ناامنی است.
اما چه چیزی موجب دافعه یا جاذبه یک خیابان میشود؟
3.
جین جیکوبز برای یک خیابان شهری امن سه ویژگی را مهم میداند:
اول اینکه بین فضای عمومی و خصوصی باید یک مرزبندی روشن وجود داشته باشد.
دوم چشم ها باید به روی خیابان گشوده باشند.
سوم پیاده راهها باید مدام مورد استفاده مردم باشد.
با ذکر این 3ویژگی به ظاهر هدف ساده ای در پیش داریم، تلاش برای امن کردن خیابانها، فضای عمومی که از نظر فیزیکی باید از فضاهای خصوصی جدا باشد و بینشان مرزی روشن و عملی داریم و با حضور بیشتر شهروندان فضای خیابان دائما تحت کنترل چشمان مردم است.
اما اجرا این موارد آنطور که گفته میشود هم ساده نیست، خصوصا مورد سوم چون مردم را نمیتوان وادار به استفاده از خیابان ها کرد آن هم وقتی دلیلی برای استفاده نداشته باشند.
4.
اگر کمی به نمونه های موجود در اطرافمان دقت کنیم متوجه این میشویم که وجود برخی کاربری ها ، خصوصا کافه ها و رستوران ها و مغازه هایی که عصرها و شب ها باز هستند بیشتر مورد اقبال مردم قرار میگیرند. چون این کاربری ها از راه های پیچیده تری برای تقویت امنیت استفاده میکنند.
5.
چرا وجود کسبه و مغازه داران باعث تقویت امنیت در خیابان میشود؟
اول اینکه وجود این مغازه ها یک دلیل درست و دقیق به مردم میدهد. وجود مغازه هایی جذاب که اغلب با هدف رونق فروششان هزینه زیادی برای افزایش این جذابیت میکنند.
دوم وقتی بنگاه های اقتصادی در نقطهای از شهر قرار گرفتهاند، بخش زیادی از خیابان ها و پیاده راه های منتهی به خود را نیز تحت تاثیر خود، مورد استفاده مردم قرار میدهند.
سوم مغازه داران و کسبه، حامیان قدرتمند برقراری نظم و امنیت در شهر هستند و اگر به تعداد کافی در شهرها حضور داشته باشند، نگهبانان خیابانها و پیاده راهها هستند.
چهارم فعالیت روزمره مردم، کسبه و مغازه داران به تنهایی برای مردم دارای جذابیت است. مشابه وقتی که برای دیدن شلوغی خیابان در این فضاها حاضر میشویم. مردم عاشق دیدن یکدیگر و فعالیت های شهری هستند.
این توصیفی از یک شهر زنده است که حضور مردم در چنین فضایی باعث افزایش آرامش و حس امنیت میشود.
6.
از نگاه جین جیکوبز یک خیابان شهریای که به خوبی برای حضور بیگانگان تجهیز شده باشد یعنی آن مرزبندی روشن میان فضاهای عمومی وخصوصی را داشته باشد و حضور مردم چشمان کافی برای نظارت از خیابان را تامین کرده باشد، دیگر هرچه تعداد بیگانگان بیشتر باشد این حس امنیت حتی بیشتر خواهد شد.
7.
خیلی وقت ها که احساس میکنیم خیابانها و کوچه هایمان از امنیت کافی برخوردار نیستند و دلیل اصلی را نبود نور مناسب میدانیم. اما سوال؟
نور مناسب به تنهایی چقدر کافی خواهد بود؟
آیا مشکل عدم امنیت در فضا را حل میکند؟
پاسخ:
نور مهم است اما نه دلیل اصلی امنیت است نه دلیلی کافی!
آنچه نقش نور را در ارتقا امنیت خیابان ها نشان میدهد تاثیر آن در حضور مردم و چشمان ناظر بر خیابان است. دقیقا همان اصولی که بالاتر گفتیم. قطعا وقتی خیابانی نور کافی داشته باشد، افراد بیشتری را به خود جذب می کند.
اما این نور همیشه هم سودمند نخواهد بود مانند اتفاقاتی که در ایستگاه های قطار زیرزمینی دارای نور کافی اما بدون چشم هایی کارا می افتد. اتفاقاتی که در صحنه های تاریک تئاتر که مردم و چشم های بسیاری وجود دارد نخواهد افتاد.
8.
با تمام این توضیحات بسیاری از ما در شهرهایی ناامن زندگی میکنیم. خیابان هایی که در ساعاتی از روز حضور در آنها محدود به جنسیت یا سن خاصی از مردم میشود و یا اگر اینطور در نظر بگیریم که ساخت و بازسازی شهرهای نا امن ادامه یابد، چگونه باید در این شرایط زندگی کنیم؟
راه اول – اجازه دهیم این شرایط ادامه یابد و خطر بر ما حکومت کند. عواقب آن را کسانی تحمل کنند که در دام آن می افتند.
راه دوم – پناه بردن به خودرو هایمان این همان روشی است که در پناهگاه های حیات وحش دیده میشود که بازدید کنندگان برای در پناه بودن از خطر به خودروها پناه می برند.
راه سوم – در سیستم Turf که یک منطقه یا قلمرو در دسترس یک دست از مردم قرار میگیرد که دیگران بدون اجازه صاحب Turf اجازه ورود را ندارند که این روش در هایدپارک کنوود اجرا شده بود اما باعث جنگ های بین دسته ای بسیاری شد و نهایتا پلیس شهر به دلیل برهم زدن حقوق و امنیت عمومی با اجرا این طرح مخالفت کرد. به نوعی در چنین ساختاری برقراری امنیت شهری در تمامی فضاهای عمومی مانند یک آرزو خواهد بود.
آنچه به عنوان عوامل موثر بر امنیت شهر از سوی جین جیکوبز گفته شد چراغ راه ایمن سازی شهرهای ماست. ساخت فضاهای شهری که بتواند در کنار تبیین فضای عمومی و خصوصی، بستر مناسب حضور بیشتر مردم و چشمان ناظرشان را فراهم کند.
خیلی از ما تجربه حضور در فضاهای مشابه رو داشتیم فضاهایی که خیلی از اوقات انتخاب ما نبودند. چه ویژگی هایی داشتن؟ چه اقدامی میتوانند کمک کننده باشد؟
- مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی نوشته جین جیکوبز
2 پاسخ
محمد عزیز سلام
مقالهات را خواندم و نگاهت به این موضوع برایم جذابیت ایجاد کرد.
حتما در مورد راهحل های پیشنهادی بازسازی شهرهای ناامن ، بیشتر برایمان بنویس.
موفق باشی شهرساز جوان
آرمانجان سلام
خوشحالم که این مقاله برات جذاب بوده
حتما در مقالات بعدی بیشتر خواهم نوشت
ممنونم🙏